حجر اسماعیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم..فایل صوتی 02/08/1390:قسمت اول: شبهه شبکه کلمه وکارشناس معروفش عقیل هاشمی وهابی معروف به عقیل بی عقل: گاهی وقتها شیعیان می گویند هفتاد پبامبر(ع) در حجر اسماعیل(ع) دفن شده است، من مانده ام که این پیامبران(نعوذبالله از طرف بنده است) مورچه بودند؟ این پیامبران چگونه در اینجا جای شده اند؟ در حجر اسماعیل، اگر فضیلت باشد باید خود حضرت ابراهیم(ع) را در آنجا دفن میکردند که بانی مکه بودند و پدر انبیاء علیهم السلام و معنی ندارد حضرت هاجر(س) را در آنجا دفن کنند!شبکه ولایت و مجری محترم: حاج آقا این کارشناسان وهابی مدعی هستند که دفن پیامبران (ع) در حجر اسماعیل دروغ است، آیا این سخن صحیح است؟ لطفا پاسخ دهید. حاج آقا ابوالقاسمی کارشناس شبکه ولایت: اقرار علمای اهل سنت مبتنی بر دفن بزرگان در مسجد الحرام را نشان خواهیم داد، در کتاب البدایة والنهایة ابن کثیر الدمشقي السلفي جلد اول آورده است که: اسماعیل نبی خدا (ع) به همراه مادرش در حجر اسماعیل دفن شده است. حال ایشان این را به صراحت گفته است یک پیامبر در حجر اسماعیل دفن شده است. کتاب بعدی کتاب سفرنامه إبن جبیر است که بسیار سفرنامه معتبری می باشد و نکته مهم در این سفر نامه آمده است. در این کتاب که به مکه می رسد صفحه 75 زیر ناودان مسجد الحرام در صحن حجر نزدیک دیوار خانه خدا قبر حضرت اسماعیل بود وحتی علامت و سنگ قبر هم موجود است، علامتش یک سنگ سبز رنگ مستطیلی شکل است که شبیه محراب است و در کنار آن سنگی سبز رنگ دایره ای شکل است. آری الآن وهابی های سعوی آنها را برداشته اند. ابن جبیر در قرن ششم می زیسته است و وفاتش در 614 است. در صفحه بعدی یعنی 76 می گوید: و در کنار آن رکن عراقی مادرش حضرت هاجر (س) است و علامت آن یک سنگ سبز رنگی است که اندازه آن یک وجب و نیم است و مردمی برای تبرک می آیند و در اینجا نماز می خوانند و شایسته است اینها این کار را انجام می دهند. این دو قبر جزء بیت العتیق به حساب می آیند، و روی دو قبر دو شخص محترم است، خداوند این دو قبر را نورانی بگرداند و به برکت آنها هر کسی در اینجا نماز بخواند برکت دهد. حال این اقرار یک عالم اهل سنت است که اینطور بیان کرده است و اما وهابیون برای اینکه بیایند و بگویند: خداوند لعنت کند یهود را که قبر انبیاء خودشان را مسجد قرار دادند! خب مسجد الحرام هم قبرستان است حال خداوند لعنت کند همه مسلمانها را که قبر انبیاء گذشته را مسجد الحرام کرده اند! اگر واقعا معنای آن، این باشد که وای به حال مسلمانان! در حالی که مفتی خودشان می گوید معنی روایت این است که آن شخص را قبله قرار ندهند. حال برویم سراغ روایات: راجع به قبر حضرت اسماعیل (ع) روایتی در سیزده سند مختلف وجود دارد، کتاب مصنف عبدالرزاق ج5 ص115 باب قبور بین رکن و مقام است و صفحه 120 در مورد حضرت اسماعیل: اسماعیل در بین رکن و مقام دفن شده است. روایت بعدی از یکی از تابعین است که می فرماید من همراه عبدالله صحابی رسیدیم به رکن و مقام که شروع کرد به شمردن و شمردن که رسید به قبر اسماعیل(ع) و آخرین قبری که گفت قبر اسماعیل بود و صحابی گفت بین 70 تا 90 پیامبر بین رکن و مقام و حجر دفن شده اند، بعد از آن یک گوشه ای است در داخل خود حجر که عبدالله بن زبیر می گفت: این گوشه قبر دختران حضرت اسماعیل است که شوهر نکرده اند و زمانی که از دنیا رفتند در همین جا دفن شدند. حال حضرات هاجر، اسماعیل، دختران حضرت اسماعیل و هفتاد الی نود پیامبر الهی در رکن و مقام دفن شده اند و این می شود قبرستان که معروفترین و مبارکترین مسجد مسلمانان روی قبرستان بنا شده است. حال کارشناس وهابی بگوید مدرک ندارند! واینکه چرا حضرت ابراهیم (ع) را دفن نکردند؟ چون حضرت ابراهیم در مکه نبود، ابراهیم در بیت المقدس بود و در آنجا از دنیا رفت و امکان نبود بیاورند به مکه و در همان جا دفن کردند اما اهل سنت روایت دارند بسیاری از پیامبران الهی اگر قومشان آنها را ترک می کردند ایشان می آمدند مکه و در کنار خانه خدا به اصطلاح معتکف می شدند تا زمانی که از دنیا بروند و وقتی از دنیا می رفتند در همان جا دفن می شدند و حدود 300 پیامبر در داخل مسجدالحرام روایت کرده اند که دفن شده اند..والسلام علیکم
..

نظرات شما عزیزان:

اسلام تکس2
ساعت1:34---22 اسفند 1393
******
غیب دانی یا غیب ندانی امامانقُلْ إِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ یجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدًا)«25» بگو: «من نمی‌دانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرارمی‌دهد؟!
(عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا)«26» دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد،
(إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا)«27» مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می‌دهد.
نقطه تضاد قرآن با عقیده شیعه:
در آیه اول رسول الله میفرماید من نمیدانم…….. کسی که همه امور غیبی را بداند هرگز فعل نمیدانم را در بیانش بکار نمیبرد.
در آیه دوم صفتی از صفات الله را بان میکند، یعنی صفت غیب دانی را…. و آشکارا میگوید: الله این علم و صفت خود را به احدی نداده است.
در آیه سوم الا و مگری آمده (مگر) به بعضی از رسولان بعضی از امور غیبی را آشکار میکند.
پس خلاصه اینکه :
اولا غیر از الله کسی غیب نمیداند.
دوما بعضی از امور غیبی را بفرستادگان خود آشکار میکند تا بمردم برسانند.
سوما همین فرستادگان (رسولان) نیز از همه امور غیبی با خبر نیستند ،گرنه نمیگفتند نمیدانیم !
این هم شاهدی دیگر:
(لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ ) «الأعراف/۱۸۸»
در این جمله با صوت جلی رسول الله میگوید (یعنی الله برسولش تعلیم میدهد بگو )
بگو: اگر از غیب باخبر میبودم، سود فراوانی برای خود فراهم می‌کردم، و هیچ بدی (و زیانی) به من نمی‌رسید؛
یا للعجب این بشر چقدر بدبخت است که رسول الله خودش میگوید من این مقام را ندارم بشر میگوید نه تعارف نکن ، تو داری!!
باز پیامبر تاکید میکند و استدلال نشان میدهد که خبر از غیب ندارم! والله که خبر ندارم، اگر غیب میدانستم پس چرا گوشت زهر آلود را در خیبر به زبان زدم و تا پایان عمر در رنج شدم؟!
باز بشر میگوید نه یا رسول الله شما غیب میدانی !! تعارف نکن!!!
حالا شیعه دو پا جلوتر گذاشته! الله میگوید قسمتی از غیب را برای بعضی از رسولان آشکار میکنم نه به کسی دیگر، فقط اسم رسولان را آورده، اما شیعه میگوید پس برای امام هم آشکار میکند ! آیا امام رسول است؟ ! و باز شیعه میگوید که امام همه چیز را میداند و میداند و میداند!!
و پیامبر واضح میگوید من نمیدانم پس عقیده شیعه خلاف قران است،
*************************



توسل به مرده همانند توسب به زنده:رفتن به پیش دکتر را در زمان زنده بودن وی جایز هست اما بعد مرگش رفتن به مطب دکتر مرده باید مشکوک باشد. آیا زندگی و مرگ اثری درحقیقت درمان دارد؟ اگر درمان است فرقی نمیکند چه دکتر زنده باشد و چه مرده ؟!!
آیا یک انسان اندیشمند چنین میگوید؟
ای دوستان شیعه مگر شما مسلمان نیستید؟ مگر قرآن تلاوت نمیکنید، مگر این آیه را در قرآن ندیدید؟!
(وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ)۱۹= «و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند،»
(وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ)۲۰= و نه ظلمتها و روشنایی،
(وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ)۲۱- و نه سایه و باد داغ و سوزان!
« وَمَا یسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَنْ یشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» سوره فاطر/۲۲- و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‌رساند، و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی (سوره فاطر)
این قرآن است که کور و بینا و سایه و آفتاب و تاریکی و روشنایی و مرده و زنده را برابر نمیداند
این قرآن است که به پیامبر میگوید تو نمیتوانی به مرده سخنی را بفهمانی، یک سال هم سخنرانی کنی مرده چیزی از گفته هایت را درک نمیکند.
و با وجود این آیات، شما میگویید چه فرق است بین طلب از مرده و درخواست از زنده!!

******************************
داستان مالک بن نویره به این صورت بود،که او آمد مدینه و مسلمان شد و رسول الله صلی الله علیه وسلم وی را مامور جمع صدقات قوم خودش کرد.
اما بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم، مالک مرتد گشته و از پیروان درجه اول سجاح شد، و سجاح زنی بود که ادعای پیامبری داشت و مالک همراه او جنایات زیادی را مرتکب شد، اما وقتی که سجاح از ادعای پیامبری منصرف شد و خودش به مسیلمه کذاب ایمان آورد! مالک از کرده پشیمان گشت و سعی کرد آب رفته را به جوی باز گرداند و مسلمانان را راضی کند.
وقتی پیش قراولان لشکر اسلام که به جنگ مرتدان آمده بودند به سرزمین مالک داخل شدند، بعضی از مسلمانها شهادت دادتد که آن قبیله اذان گفته و نماز خوانده اند و حکم مرتد بر آنها اطلاق نمیشود و افراد قبیله مالک هم گفتند ما مسلمانیم.
خالد گفت اگر مسلمانید، من نماینده امیر المومنین هستم، تسلیم شوید و سلاح بر زمین نهید.
و تسلیم شدند و خالد با مالک گفتگو کرد و مالک در دفاع از خود گفت: من مسلمان بودم نماز میخواندم فقط زکات نمیدادم!
خالد گفت: مگر نمیدانسی که این دو، لازم ملزومند و بی زکات، نماز قبول نمیشود؟
گفت: دوست تو ( پیامبر) این را گفته؟!
خالد عصبانی شده و گفت: دوست من؟! یعنی پیامبر دوست تو نیست؟ والله در به دلم خطور کرد که بکشمت، و بعد بگو مگویی طولانی کردند و خالد در قتل آنها صحبت کرد ابن عمر و ابوقتاده مخالفت کردند و خالد به حضرت ضرار گفت گردنش را بزن و مالک گفت زنم مرا کشته، یعنی بخاطر زیبایی زنم مرا میکشید.
و خالد گفت نه بخاطر ارتداد میکشمت و ضرار گردنش را قطع کرد. ******بقیه را بعد میفرستم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: شبکه کلمههفتاد پیامبرحجر اسماعیلحضرت هاجرحضرت ابراهیمشبکه ولایتاقرار علمای اهل سنتابن کثیر دمشقی سلفیمسجدالحرامسفرنامه ابن جبیرعقیل هاشمیعقیل بی عقلاهل سنتقبرستانمسجدالحرام قبرستان استروایاتمصنف عبدالرزاقباب قبوررکن و مقامعبدالله بن زبیربیت المقدسدختران حضرت اسماعیلکارشناس وهابیلعنت کند یهود رامعتکفمحمد اسلامیشهید قدرت الله حدادیطلاب حوزه علمیه قزوینپیامبران الهیمطالب مذهبیمناظره شیعه و سنی

تاريخ : چهار شنبه 20 اسفند 1393 | 7:18 | نویسنده : محمد اسلامی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب فروشگاه اینترنتی
  • وب تماش
  • وب تالار نیوز
  • وب رد ریپورتر